موقعیت جغرافیایی استان کهگیلویه و بویراحمد
استان کهگیلویه و بویراحمد یکی از استان های لر نشین و نفت خیز ایران است که در امتداد رشته کوههای زاگرس واقع شده. مرکز این استان، یاسوج می باشد. این استان از سمت شمال و شمال شرق با چهارمحال و بختیاری و اصفهان، از سمت غرب با استان خوزستان و از جنوب با استان بوشهر و استان فارس همسایه است.
کهگیلویه و بویراحمد مشتمل بر 9 شهرستان بویراحمد، بهمئی، دنا، کهگیلویه، گچساران، چرام، باشت، لنده و مارگون می باشد.
آب و هوای استان کهگیلویه و بویراحمد
کهگیلویه و بویر احمد از نظر آب و هوا به دو اقلیم کلی گرمسیری و سردسیری تقسیم می گردد. 6500 کیلومتر اراضی این استان در محاصره رشته کوههای زاگرس در شمال و شرق و کوههای سیاه و سفید، نیل و خومی خاییز در جنوب شرقی قرار گرفته اند. طبعا مناطق کوهستانی از آب و هوای سرد کوهستانی با بارش برف و بوران نسبتا شدید برخوردار است. این مناطق در مجاورت استان های اصفهان و چهار محال و بختیاری قرار دارند. بیشتر در قسمت شمال و شرق استان این نوع آب و هوا حکمفرماست هر چه به طرف جنوب غرب پیش می رویم از ارتفاع منطقه و در نتیجه از میزان سرما و برودت هوا کاسته می شود. از شهریور ماه افت شدید دمای هوا در این منطقه وجود دارد. بارندگی ها نیز از آبان ماه تا اردیبهشت ماه بیشتر به صورت برف می باشد که رشته کوههای زاگرس و کوههای منطقه را سفید پوش می کند. این برف آب رودخانه های استان را تامین می کند که نهایتا به کارون و مارون در استان خوزستان می ریزند. دمای هوا در دی ماه به منفی ده درجه و در مرداد ماه تا 36 درجه هم می رسد. در دی ماه و بهمن ماه جمعا 45 روز یخبندان وجود دارد. رطوبت نسبی در ماههای فروردین، آذر و بهمن هم 100 درصد و در ماههای مرداد و شهریور 57 و 63 درصد است.
هر چه از سمت شمال شرق به سمت جنوب غرب پیشروی می کنیم از ارتفاع کوهها کاسته می شود و دشت ها نمایان می گردند. برودت هوا نیز در این مناطق نسبت به مناطق سردسیری به شدت کاهش می یابد و به ندرت شاهد روزهای یخبندان هستیم. 8000 کیلومتر از اراضی استان داری هوای گرم و نیمه خشک است.
نام های قدیمی
نام های پیشین کهگیلویه و بویر احمد: به آمد کواز، ارگان، زم زمیگان، ارجان، زمیجان، زم گیلویه، کهگیلویه، بازرنگان و زميگان، كوگيلويه و بويراحمد بوده است.
مردم
ساکنان استان کهگیلویه و بویراحمد لر هستند. لرها به دو دسته لر بزرگ و لر کوچک تقسیم می شوند که ساکنان این استان در دسته اول قرار دارند. آنها به زبان لری جنوبی تکلم می کنند که اختلاف چندانی با سایر گویش های لری ندارد. این زبان برگرفته شده از زبان ایرانیان قدیم است که کمترین تاثیر از زباهای بیگانه را دریافت کرده است. گرچه ساختار زندگی آنها از سال 1342 به بعد از شکل عشایری به شهرنشینی تبدیل شده است اما اصالت آنها از شش ایل بویر احمد، طیبی، بهمئی، دشمن زیاری، بابویی است.
تاریخچه کهگیلویه و بویراحمد
تا قبل از سال 1342 استانی به نام استان کهگیلویه و بویراحمد وجود خارجی نداشته است. بخشی از این استان جز استان فارس و بخش دیگری از آن جز استان خوزستان محسوب می گشت. تا قبل از سال 1344 هم شهری به نام یاسوج وجود نداشته است و این شهر بنا به تدابیر سیاسی برای رواج زندگی شهرنشینی با مهاجرت عده ای از مردم و فرمانداری تعدادی افراد غیر بومی استان برای مهار قدرت ایلات شش گانه بالاخص ایل بویر احمد تاسیس گردید. شهر نشینی تعدادی از خانوارهای عشایری اجباری گشت و هزینه هنگفتی بابت کوپن قند و شکر برای ایلات شد که در قبال میزان معینی از قند و شکر، هر ایل موظف بود دو قبضه اسلحه به دولت تحویل دهد. عده ای از عشایر به کار ساخت خانه های مسکونی در برابر اندکی مزد واداشته شدند. تا بدین ترتیب حکومت توانست قدرت ایل را تقلیل دهد. بخش مرتبط با فارس استان کهگیلویه مربوط روستاهای بازرنگ وتل خسرو بودند که بنا به مصالح سیاسی از بین رفتند و اکنون در جنوب غربی یاسوج قرار دارند. ساکنان بازرنگ از نژاد ماردها بودند که بعد از اسلام ایلات بازرنگان و زمیگان را سازماندهی کردند و در دوران هخامنشی، سلوکی و ساسانی پادشاهان بومی داشتند. محل استقرار این دو ایل دره های انزان بود. جایگاه پادشاهی و قدرت این ایلات به حدی بود که می توانستند به نام خود سکه ضرب کنند و با آن مبادلات خود را انجام دهند. بعد از کاهش قدرت عشایر، ایل بازرنگان و ایل گیلویه یا زمیگان با انگیزه های سیاسی اجتماعی در هم ادغام شدند و استان کهگیلویه و بویراحمد را پدید آوردند. در ارتباط با وجه تسمیه این استان روایات زیادی است ولی آنچه که معقول به نظر می رسد این است که نام این استان برگرفته از نامهای دلاوران و جنگاوران دو ایل بزرگ زمیگان و بویراحمد است. طبق نظر استخری گیلویه مهرگان بن روزبه به استخر برای خدمت به سلمه بزرگ ایل زمیجان رفته بود و وقتی وی از دنیا رفت گیلویه قدرت را به دست گرفت و با لشکری از جنگاوران به آل ابودلف حمله کرد و معقل بن عیسی برادر بزرگ ابودلفیان را در سال 210 هجری شمسی کشت. آنها نیز به تلافی گیلویه را کشتند اما با با وجود شکست گیلویه ریاست قبایل زمیجان در دست وراث گیلویه باقی ماند و کوهی که عشایر زمیجان در آن مستقر بودند را جیلو یا گیلو نامیدند. که تا مدت زیادی به آن کوه گیلو می گفتند. بویر و احمد هم دو برادری بودند که شجاعانه در برابر لشکر تیمور لنگ مقاومت کردند به این دلیل نام این استان از نام این سه تن به عاریت گرفته شده است. در دوره مغول و تیموری طوایف کوه گیلویه قدرت زیادی کسب کردند. بعد از فروپاشی حکومت اتابکان لر بزرگ در سال ۸۲۷ هجری قمری مصادف با دوره صفویه، به سرزمینهای وسیعی از اصفهان تا خلیج فارس، کهگیلویه می گفتند. در اواخر سلسله صفوی این منطقه به نام کهگیلویه و بهبهان معروف شد که در سال ۱۳۴۲ خورشیدی به دلیل سیاسی به کهگیلویه و بویراحمد تغییر پیدا کرد.
خواهر خوانده ها
خواهر خوانده یاسوج شهر حصار در تاجیکستان است.
غذا و دسر کهگیلویه و بویراحمد
1. پلو محلی: برای تهیه این پلوی خوشمزه نیاز به گیاهی تره مانند به نام لیزک است که به صورت وحشی و خودرو در کوهستانها می روید. لیزک گونه ای از گیاه بن سرخ است که خاصیت ضد درد و ضدالتهابی دارد. خوردن این پلو افراد را از بیماری های شکمی و روماتیسم مصون می دارد. این پلو از برنج و قارچ و لیزک درست می شود. برای طبخ این غذا لازم است که در قابلمه ای به میزان 1.5 برابر میزان برنج آب ریخته و روی اجاق قرار داده شود تا به جوش آید. بعد لیزک های ساطوری شده را به آب اضافه می کنند تا بپزد و نرم شود بعد برنج را اضافه می کنند. بعد به میزان کافی نمک و روغن اضافه می شود و اجازه می دهند تا آب مواد تمام شود. سپس قارچ خشک شده را که نیم ساعت در آب خیس خورده است به پلو می افزایند و اجازه می دهند دم بکشد.
2. نان بلیط یا بلوط: برای تهیه این نان لازم است که مغز میوه درخت بلوط استخراج شود و برای یک هفته در سبدی چوبین از درخت بادام در آب گذاشته شود تا خوب خیس بخورد و خمیر شود. سپس با افزودن نمک به آن، روی ظرفی فلزی به نام ساج که بر روی آتش قرار می گیرد خمیر را به صورت دایره هایی پهن می کنند تا بپزد. رنگ این نان قهوه ای تیره است.
3. نان برکو: برای تهیه نان برکو لازم است که میوه بلوط را در سبدهای حصیری چوبین ساخته شده از چوب بادام کوهی به مدت یک هفته خیس کرد تا خمیر شود و سپس به میزان مساوی آرد گندم، نمک و مایه خمیر به آن افزود، خوب با دست ورز داد و سپس روی ساج پهن کرد. رنگ این نان قهوه ای روشن است.
4. لِوی: برای تهیه این غذای آسان لازم است فقط شیر گوسفند یا گاو یا بز تازه زا را جوشاند. این شیر به دلیل مواد مغذی فراوانی که دارد بعد از جوشیدن سفت می شود و به شکل جامد در می آید. به شیر جامد شده لوی می گویند. که در فصل زمستان غذایی دلچسب برای عشایر محسوب می شود. البته باید حتما آن را داغ سرو کرد زیرا طعم و مزه خود را از دست می دهد.
5. تلیت پیاز: معمولا عشایر در هنگام سفر زمان و امکانات زیادی برای آشپزی کردن ندارند. به همین دلیل معمولا غذاهایی که طبخ می کنند بسیار سریع و ساده است. یکی از این غذاها تلیت پیاز است. برای درست کردن این غذا کافی است پیاز نگینی را در روغن حیوانی تفت دهند. بعد به آن ادویه های کوهی می افزایند و بعد از رفع بوی خامی ادویه جات به آن آب اضافه می کنند تا به جوش آید و طعم مواد به آب پس داده شود. سپس در آن نان تلیت کرده و میل می نمایند.
6. شله شیری (شیربرنج): قطع به یقین در استانی که اکثر مردم دامدارند غذاهای لبنی از جایگاه به خصوصی برخوردارند. برای درست کردن شیربرنج نیاز است که برنج را چند ساعت خیس کرد و بعد با مقدار کمی آب و نمک پخت. نیم پز که شد شیر را به آن می افزایند تا حسابی برنج در شیر حل شود. سپس در ظرف های جداگانه برای هر نفر کشیده می شود و اجازه می دهند تا سرد شود. بعد از سرد شدن با شیره انگور یا خرما میل می کنند . این شله هم از غذاهای محبوب زمستان های سرد کهگیلویه و بویراحمد است.
7. آش کارده (هره): معروفترین آش استان کهگیلویه و بویراحمد آش کارده است که با یک سبزی وحشی خودرو در کوهستانهای این استان تهیه می شود. این گیاه کارده نام دارد و دارای برگ های پهنی است. برای طبخ این آش لازم است سبزی کارده را بعد از ساطوری کردن دو روز در آبلیمو خواباند تا ترش شود. بعد در قابلمه ای ریخته و آب را به آن اضافه می کنند و روی حرارت قرار داده تا بپزد سپس برنج نیم دانه و بلغور گندم را به آن می افزایند. بعد از جا افتادن مواد نمک را به آن اضافه می کنند. نکته جالبی که در مورد این آش وجود دارد این است که بعضی معتقدند به هیچ عنوان سبزی این آش نباید جویده شود چون ایجاد خارش در دهان می کند.
8. کله جوشک (کلک سوز): کله جوش عشایری یک تفاوت عمده با کله جوش بقیه شهرها دارد. این غذا به جای استفاده از کشک از دوغ ترش محلی استفاده می شود و به جای استفاده از نعناع از پونه استفاده می کنند. برای طبخ این غذا عشایر معمولا پیاز را در روغن محلی سرخ کرده و بعد پونه و بقیه ادویه ها را در روغن به مدت یک دقیقه تقت می دهند. سپس دوغ را به آن اضافه می کنند، بعد از 20 دقیقه کله جوشک آماده است. این غذای محبوب فصل بهار عشایر استان است.
9. شله ماشکی (شله ماشی): شله ماشکی غذای محبوب یاسوجی هاست. برای طبخ این غذا فقط لازم است ماش را چند ساعت بجوشانند تا پوست آن کاملا جدا شود. در ظرف دیگری پیازهای خلال شده را سرخ کرده و با زردچوبه، نمک و فلفل طمع دار می کنند. به میزان مناسب برای دم پختک آب را به مواد اضافه کرده و وقتی به جوش آمد برنج و ماش را به آن اضافه می کنند و بعد از بخار شدن آب برنج، درب آن را می گذارند تا دم بکشد و سپس با پیاز داغ آن را تزیین می کنند.
10. آش دنگو: یاسوجی ها آش خوشمزه ای دارند که خواص درمانی دارد , در فصل زمستان آن را تهیه می کنند. برای پخت این غذا به لیزک نیاز است که یکی از گونه های گیاه بن سرخ محسوب می شود و در کوهستان ها به صورت خودرو می روید. همه اهالی استان این گیاه را چه به صورت تازه و فریز شده چه به صورت خشک شده در منازلشان دارند. در شهرهای دیگر هم این گیاه معمولا در عطاری ها یافت می شود. برای طبخ این غذا یاسوجی ها گندم را با مقداری آب نیم پز می کنند. نیم ساعت بعد نخود را به آن می افزایند. بعد از نیم پز شدن نخودها ماش و عدس را به همراه نمک، زردچوبه، فلفل و لیزک را به آن اضافه می کنند. بعد از جا افتادن آش آن را سرو می کنند.
11. آش یا پلوی کنگری: کنگر یک گیاه کوهی است که از نیمه اسفند تا اواسط بهار در کوهستانهای استان می روید. مردم معمولا برای کنگر چینی به دل کوه می روند. یکی از غذاهای محبوب مردم کهگیلویه و بویراحمد آش کنگر است. برای تهیه آن لازم است گندم و نخود را به طور جداگانه برای چند ساعت خیس کرد. در قابلمه ای قلم گاو را باید با نمک، زردچوبه و فلفل پخت و آب آن را صاف کرد. در تابه ای جداگانه پیاز نگینی را تفت می دهند و گندم و نخود خیس خورده را به آن افزوده کمی تفت می دهند و آب قلم را به آن اضافه می نمایند. وقتی تمام مواد پخته شد کنگر و سبزی آش را به آن اضافه می کنند. در آخر تخم مرغ را با آرد، ماست و آب جوش خیلی خوب می زنند و می گذارند تا دمای آن ولرم شود. وقتی دمای مواد ولرم شد داخل قابلمه آش می ریزند تا چند جوش ریز بخورد و دایم بهم می زنند. بعد روی آن را با پیاز داغ تزیین می کنند.
سوغاتی های کهگیلویه و بویراحمد
1. گلیم: در استان کهگیلویه و بویراحمد گلیم های گوناگونی در بخش های مختلف استان بافته می شود. یکی از انواع این گلیم ها، گلیم گچمه عشایر قشقایی است، این گلیم گل برجسته است و هم به عنوان زیر انداز هم رویه پشتی استفاده می شود. این نوع گلیم مثل قالی، هم حاشیه دارد و هم نقش وسط آن، کاملا متفاوت از حاشیه است. روش بافت آن نیز کاملا مانند بافت قالی می باشد. نوع دیگر گلیم در این استان گلیم مشته است که بسیار ضخیم است و زنان روستا درغک به روش منحصر به فردی می بافند. آخرین نوع گلیم، گلیم ساده یا دو رو است این نوع گلیم زبر و نازک است و پرز ندارد و روش بافتن آن نیز از روش پود گذاری است.
2. گردوی تازه باغات بویراحمد، دنا و چرام که ار نیمه شهریور تا نیمه مهر برداشت می شود.
3. عسل صادراتی کوهستان های استان که از اواخر خرداد تا اواخر مرداد برداشت می شود و از مرغوبترین عسل های کشور است.
4. خوراکی های دیگری نظیر روغن حيواني، مويز، كشك، قره قورت، گياهان دارويي و خوراكي خشك شده مانند قارچ كوهي، بيلهر، كنگر و كارده، چويل و كرفس.
دیدنیهای استان
1. بویراحمد: دریاچه مورد زرد زیلایی، تالاب برم شیر، کوه دو مازه، کوه دینار، کوه راه باریک، کوه سفید، کوه آب نهر، پیست اسکی کاکان، کوه تامر، کوه چال کلاغ، کوه دمه، کوه شب لیز، کوه هجال، رودخانه مارون، رودخانه خرسان، رود بشار، رودخانه مهریان، رودخانه یاسوج، رودخانه دره آجم، رودخانه گردآوه، چشمه میشی، هفت چشمه، چشمه خارکلون، غار مس، اشکفت دو فیری، تنگ سرخ، تنگ تیزاب، تنگ براق، تنگ گنجه ای، تنگ مهریان، تنگ تامرایی، آب نهر، سد شاه قاسم، قبرستان پای چال، تل شهدا، تل خسروی، تل مهره ای، تخت شاه نشین، تپه دم چنار، تپه ملاکانیه.
2. بهمئی: شهر ليکک، کوه ماغر، روستای کارند، روستای رود ایک، روستای اسلام آباد، قلعه نادر، تنگه تاریخی سولک.
3. دنا: کوه دنا، پیست اسکی دنا، منطقه حفاظت شده دنا، آبشار توف شاه، بن رود، آبشار دره ناری، دریاچه کوه گل، آبشار کوه گل، آبشار بهرام بیگی، غار ده شیخ، گردنه بیژن، پلهای تاریخی پاتاوه، آبشار تنگه نمک، کوه زنگویی، غار نول.
4. کهگیلویه: کوه اشکر، کوه البرز، کوه نیل، رودخانه آب شور، رودخانه تغار، رودخانه قلات، چاه نِزِل، غار پیر زن، غار آب کناری، غار کبوتر، تل گبر، تل گرد، قلعه مانگشت، قلعه چص (درمهتابى)، آتشکدههاى سه گنبدان (گل سرخدان)، آرامگاه امیر لالپا، تالاب برم الون.
5. گچساران: آتشکده خیرآباد (اثرملی ثبت شده)، تل دهوه، دژ سلیمان، روستای گردشگری مارین، روستای گردشگری نیمدور، امامزاده بی بی حکیمه.
6. باشت: آبشار خامی، مجموعه تاریخی خان احمد، اشکفت شاه پیچاب (مختص صخره نوردان و کوهنوردان)، پل تاریخی پرین (بریم)، رود رونه، دوگور دوپا، امامزاده سید محمد باقر (درخت سرو باشت)، گردنه الله اکبر، منطقه گردشگری شاه بهرام، روستای قدیمی لار، قلعه تاریخی بانو گشسنب یا بانوگشه، منطقه گردشگری شلال دون، کلگه امیرشیخی، کوه خامی، رود شاه بهرام، قناتهای شیخ حسن، قلعه گر، اشکفت برج (اشکفت میر محمد ظاهری)، آسیاب رود ورنه، تنگ انارستان، گنجگان، سعادتآباد، اشکفتهای خان احمد.
7. چرام: چشمه بلقیس، تنگه شراب گیرو، کوه ساورز، روستای شیخ هابیل، روستای آرند، باغ عمران، آبشار الوان طسوج.
8. لنده: آبشار طوف خيمه سوق، روستای عروه، چشمه ساران موگرمون، کوه سیاه، کوه سفید، رودخانه جن، دشت آبلش، دشت بن، بادامستان قیام، منطقه گردشگری دوک، منطقه گردشگری چهار راه آل طیب، منطقه گردشگری چلی و برمل، امام زاده سلطان پیر احمد، روستای بنه علیاری (ده غندی)، دشت ناصری (قنبری)، روستای راوک (علی برات)، روستای نهضت، روستای تل قلعه (ده تل)، روستای گرداب سفلی و علیا، روستای وحدت (گلال)، روستای مله قاشکمری، روستای مله آبگاوان.
9. مارگون: آبشار مارگون، چشمهها و آبشار شهنيز، قله رنج، امامزاده بیبی رقیه خاتون (س)، بیبیزبیده خاتون (س) معروف به بیبیخاتونین، امامزاده شیخ صدوق (ع ) و امامزاده شاهزاده غالب (ع)، چشمههای آبسردان ، آبشار تنگريس.
مراسم سنتی کهگیلویه و بویراحمد
1. چاله گرم کنون: اهالی استان بر این باورند که برای اینکه سال آینده سالی پر برکت همراه با رزق و روزی فراوان باشد باید یک روز مانده به عید غذاهای تشریفاتی در اجاق خانه طبخ شود. به این مراسم چاله گرم کنون می گویند.
2. ازدواج: مراسم ازدواج در بین اقوام لر بر دو گونه است. ازدواجی که بر پایه مصلحت به منظور تحکیم روابط بین دو ایل یا دو طایفه شکل می گیرد یا ازدواج عادی که با انتخاب عروس توسط پدر داماد شکل می گیرد. کمتر شاهد ازدواج های عاشقانه بین اقوام استان دیده می شود. عروس و داماد معمولا از یک طایفه یا یک ایل هستند و آشنایی نزدیک با خانواده های هم دارند. بعد از انتخاب عروس توسط پدر داماد و در جریان گذاشتن مادر پسر و داماد در صورت توافق آنها، با پیر سالخورده ای که معمولا مورد احترام و اعتماد خانواده دختر است هماهنگ می شود که با خانواده دختر قضیه ازدواج را مطرح کند. در صورت موافقت آنها زمان مراسم گپ زنی یا خواستگاری تعیین می شود. در مرحله بعد پدر پسر به همراه تنی چند از ریش سفیدان قبیله به نزد پدر دختر رفته و پدر دختر نیز چند نفر از ریش سفیدان را از قبل برای حضور در مراسم دعوت می نماید و هر دو به بر شمردن محسنات پسر و دختر خویش در حضور جمع می پردازند. با اینکه جواب از قبل مثبت است و همه می دانند، اما پدر دختر فرصتی برای شور و تفکر بیشتر می خواهد و مراسم در اینجا به پایان می رسد. بعد از اعلام رسمی جواب مثبت از طرف خانواده دختر نامزدی شروع می شود که طی این مرحله هر دو خانواده با یکدیگر رفت و آمد می کنند و در همین حین تاریخ مراسم کدخدایی یا بله بران را برای تعیین مهریه و شیربها در حضور ریش سفیدان قبیله تعیین می کنند. بیشتر وقتها عقدکنان نیز در این مراسم با ساز و دهل شکل می گیرد. تمام مخارج هم بر عهده داماد است که به صورت اقلامی به شکل میوه، شیرینی، شکر و قند، گوشت و برنج را، تحت عنوان باروزی به خانه عروس می فرستد. اگر عروسی خارج از طایفه باشد مبلغ شیربها بالاست و به شکل چند راس دام، برنج، قند، شکر و پول است. که خرج تهیه لباس برای عروس می شود. بعد نوبت به خرید عروسی می رسد که تعدادی از زنان فامیل داماد، عروس و داماد را همراهی می کنند و داماد هدایایی برای همراهان می خرد که به آن سرکاله گفته می شود. در خانواده های استان تمام جهیزیه عروس با داماد است که معمولا خودش همه را تهیه می کند و بخشی از آن را به صورت نقد به خانواده عروس می پردازد تا طبق سلیقه عروس خریداری شود به این وجه نقد پشا عروس می گویند. معمولا برای مراسم عروسی شخصی حضورا به خانه اقوام می رود و آنها را دعوت می کند و آنها نیز متقابلا هدیه ای به دعوت کننده می دهند که پارنج نام دارد. در عروسی نیز مراسم دستمال بازی و ترکه بازی پا برجاست. در حجله، داماد قبل از بالا زدن تور عروسی از روی صورت تازه عروس هدیه ای معمولا از جنس طلا به عروسش می دهد و بعد تور عروس را کنار می زند که به آن روگشان می گویند. یک هفته بعد از عروسی خانواده عروس با بردن خوراکی هایی نظیر گوشت، برنج، روغن، قند، چای و شکر به تهیه غذا در خانه عروس پرداخته و هدایایی به او پیشکش می کنند که به این مراسم پس پرده ای یا پاتختی می گویند. بعد از یک ماه دختر به خانه پدرش می رود و در آنجا می ماند و منتظر می شود داماد برای برگشتش به دنبال او بیاید اگر چنین نکند داماد او را نمی خواهد. معمولا خانواده عروس گلیم یا قالیچه ای را به رسم هدیه به دخترشان می دهند که به این مراسم سرکشی یا واطلبان گویند.
3. کمک و یاری: در میان هر طایفه، اقوامی ناتوان وجود دارند که معمولا به دلایل مختلف به تنهایی از پس مسئولیتهای خود بر نمی آیند. مثلا اگر کسی به خاطر فقر توان استخدام کارگر را برای برداشت محصول خود نداشته باشد، بقیه افراد طایفه به کمک وی شتافته و محصول او را به همراهی هم درو می کنند. یا مثلا اگر خانه کسی آتش گرفته باشد بقیه افراد قبیله در بازسازی خانه به او کمک می کنند و هزینه بازخرید اثاثیه منزل را به عهده می گیرند. در شرایط سایر اتفاقات غیر مترقبه نیز لرها متحدا به یاری آسیب دیدگان می شتابند و نسبت به عشیره خود بی تفاوت نیستند.
4. خیرات مردگان: از یک هفته مانده به عید نوروز، خانواده های سوگوار استان برای طلب آمرزش درگذشتگانشان خرما، حلوا، چلو گوشت و یا شیربرنج می پزند و از کودکان نابالغ می خواهند برای طلب مغفرت تازه گذشته بین همسایگان تقسیم نمایند و بدین ترتیب یاد درگذشتگانشان را گرامی می دارند.